یکی از روزهای گرم تابستان94
روزهای جمعه ما اکثرا میریم بیرون تا هم حوصلمون سر نره هم واسه امیرعلی یه تنوعی بشه
امیرعلی به اندازه ای شیطنت کرده بود که نگو و نپرس .توی پارک یه نیمکتی بود که واسه امیرعلی خیلی بلند بود و خودش نمیتونست بره بالای نیمکت من نشوندمش روی نیمکت وقتی دید خودش نمیتونه بیاد پایین این شکلی شد که تو عکس میبینید
اینجا هم گرم ماشین بازی بود
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی